تُنگِ تَنگ

به امید شکستن...

تُنگِ تَنگ

به امید شکستن...

تُنگِ تَنگ

یک عمر تلاش کردم تا نشکنم
امروز صبح،
آیینه کاری های حرمت
چه ساده،
شکستند مرا...

طبقه بندی موضوعی

صبر!

سه شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۳۹ ب.ظ

کلمه ی صبر رو که نوشتم، نتونستم نگم: یا زینب کبری س...

_________________________________________________________________________

و اما بعد:

بچه که بودم، شاید آخرای ابتدایی!

با اتوبوس می رفتم خونه

تو مسیر یه دیوار نوشته ای بود که تا تهش رو نمی تونستم ببینم

این بود که همیشه موقع رد شدن از اونجا مشغولیت من این بود که اون جمله رو بفهمم که چیه....می دونستم که یه روایته:

"بر شما باد به صبر زیرا...."

بعد از "زیرا" دیگه خیلی واضح نبود.

خلاصه یه بار که پیاده می رفتم خوندمش:

"بر شما باد به صبر زیرا فرج بعد از ناامیدیست"

اما باز نفهمیدم یعنی چی...


تا این که روزگار گذشت و بارها و بارها معنی این روایت رو تو زندگیم دیدم و فهمیدم

و هر بار هم یاد همون روایت افتادم

مثل امروز

اما الانم باید حواسم باشه که:

"لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ"

سوره مبارکه حدید/ آیه 23

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۲۷
دلتنگ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی