تُنگِ تَنگ

به امید شکستن...

تُنگِ تَنگ

به امید شکستن...

تُنگِ تَنگ

یک عمر تلاش کردم تا نشکنم
امروز صبح،
آیینه کاری های حرمت
چه ساده،
شکستند مرا...

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

اگر کسی هیچ از انقلاب ما نمی‌دانست جز این که همین یک سند ساواک را بخواند، کافی بود تا به ژرفای انقلاب پی‌ببرد: «عصر روز پنج‌شنبه 57/9/2 در خیابان کوروش کبیر ]شریعتی[ بین دو اتومبیل تصادفی رخ داده است. افسری که جهت کروکی در محل حاضر شده با مشاهده وضع رانندگان با لحن تهدیدآمیزی اظهار داشته صبر کنید خمینی برایتان کروکی بکشد. با این عمل افسر مزبور، بلافاصله راننده‌ای که مقصر بوده باارائه مدارک و آدرس و صدور چکی به مبلغ 60 هزار ریال به راننده خسارت دیده اظهار داشته اتومبیل خودتان را تعمیر نمایید و اگر مخارج آن زیاد شد، با توجه به آدرسی که در اختیار دارید، حاضر به پرداخت مابقی مخارج می‌باشم. در این هنگام راننده مقابل ضمن استرداد مدارک و سوزاندن چک موردبحث، خطاب به افسر راهنمایی اظهار می‌دارد جهت خشنودی آقا (خمینی) این پول‌ها ارزش ندارد و بعد از روبوسی با راننده دیگر محل را ترک و تماشاچیان این صحنه، مأمور را مورد تمسخر قرار داده‌اند.» (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک- دفتر هفدهم، صفحه 300)

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۵۷
دلتنگ