تُنگِ تَنگ

به امید شکستن...

تُنگِ تَنگ

به امید شکستن...

تُنگِ تَنگ

یک عمر تلاش کردم تا نشکنم
امروز صبح،
آیینه کاری های حرمت
چه ساده،
شکستند مرا...

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «شعرهام :: با وزن و قافیه!!!» ثبت شده است

حواس تو به دلم هست اشتباه نکنم

بیا بیا کمکم کن گناه نکنم


به جذبه ی نظر تو که با دلم مانده ست

قسم به آن چه نخواهی نگاه نکنم


«بضاعه مزجاه» این جهانی را

چرا نثار فاطمه روحی فِداه نکنم؟


در این زمانه ی پرخطر و پرفتنه

چرا رضای تو را جان پناه نکنم؟


هوی هوس همه دم به گوش دل گوید

که گوش کن سخنم را و آه... نکنم


و کاش پر بکشم تا به آسمان بروم

که این همه لطف تو را تباه نکنم



94.12.12

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۵۱
دلتنگ

دارد جوانه می زند در من سوال ها

دارد حلول می کند در من محال ها


چیزی شبیه معجزه، چیزی شبیه عشق

چیزی فرای مدرسه و قیل و قال ها


بار امانتی که خدا وعده داده است

حس می کنم ورای تمام روال ها


من مانده ام میانه ی راهی بسی دراز

راهی که می رسد به ظهور کمال ها


شاید شود که یار ز رخ پرده برکند

تا حل شود تمامی این جدال ها


فرصت کم است دیگر و باید که لاجرم

پرداخت به تو در همه ی این مجال ها


19 آبان 1394
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۸:۰۹
دلتنگ
خبر اینجاست ولی صاحب اخبار کجاست؟
باده اینجاست ولی دلبر دلدار کجاست؟

صنما خانه برای تو مهیا کردیم
پس بگو وصل کجا، وعده ی دیدار کجاست؟

گوییا لایق وصل تو نگردیده دلم
ورنه اینجاست طبیب و دل بیمار کجاست؟

ابرها مانع دیدار جمالت شده اند
ورنه جز نور تو سرمنشاء انوار کجاست؟

بَرِ آن زلف پریشان تو گرد آمده ایم
همه در جمع، پریشان شده که: یار کجاست؟

«آنکس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست؟»


..............................
سروده شده در دهه فجر سال ۹۳
تکمیل شده در رمضان 1436
۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۹
دلتنگ

حسی که من دارم به تو زیباست مثل
حسی که یک عاشق به یک معشوق دارد

اما نباید عاشق روی تو باشم
آخرخدا قفلی بر این صندوق دارد
....

من می گریزم از خودم، از عشق سرکش
اما دلم در باطنش یعقوب دارد
صبری که من کردم ز روی مه جبینت
در بین این مردم فقط ایوب دارد
...
از بس که محرومش نمودم از خیالت
قلبم هوای عاشقی مهجور دارد
هرلحظه می جنگم من و این نفس سرکش
این عشق بازی "سعیکم مشکور" دارد
...
هرشب دعا، شعبانیه، کل مفاتیح
شاید خدایم رحمتی منظور دارد
دارم امیدی تا در آن شهر مبارک
عشق خودش را در دل من جا گذارد

............................................................
شانزدهم شعبان 1435
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۳ ، ۱۳:۲۵
دلتنگ



من اگر روی تو را سیر ببینم، چه شود؟

بوسه ای از لب سرخ تو بچینم، چه شود؟

تو اگر ناز کنی، ناز کشیدن دارد

دل من گر نفسی مهر ببیند، چه شود؟

تو که مه پاره ای و این همه عاشق داری!!!

قطره ای بر اقیانوس نشیند، چه شود؟

تو که چون جاری ای و حکم مطهر داری

ذره ای گر سر راه تو نشیند، چه شود؟

نازنینا، صنما، خسروی من، می دانی؟

نوکری گر رخ ارباب نبیند، چه شود؟


1393.07.19

___________________________________

بیت 1 برگرفته از حافظ:

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت

روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت


مصرع آخر برگرفته از «نوکر رخ ارباب نبیند، سخت است»

نمی دونم از کیه!

_______________________________________

جایی خوندم اهل بیت خیلی عاطفی اند...

باید با زبان عاطفه با آن ها سخن گفت!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۳ ، ۱۳:۱۸
دلتنگ