که با صحن های جدیدش
دائما وسعت می یابد...
به امید روزی که تمام دنیا حرم شود...
.........
به یاد دوستانی که در مشهد نمیدانم به یادمان هستند یا نه...
و به یاد آقایی که یادکردنش یعنی که او به یادمان است...
یا امام رضا ع..
ما رو هم بطلب
بگذار تمام شاعرها
از سنگدلی یارشان بگویند...
حالا که تو اینجایی،
من شعر می خواهم چه کار؟؟؟
وقتی مکه در سال هشتم هجری به دست مسلمین فتح شد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله دستور عفو همگانی صادر کردند.
اما فرمودند عبدالله(برادر رضاعی عثمان) را هرجا گیر آوردید بکشید حتی اگر خود را به پرده ی کعبه چسبانده باشد.این شخص ابتدا مسلمان بود ولی بعد مرتد شد و به مکه فرار کرد و شروع کرد به خدا و پیامبرش دروغ بستن.
وقتی عبدالله دستور قتلش را شنید به برادرش عثمان پناه برد و از او
خواست که نزد رسول خدا واسطه شود تا او را نکشند. عثمان برادر را برداشت و نزد پیامبر آورد و از رسول
اکرم طلب بخشش و گذشت برای برادر مرتد خود کرد. رسول اکرم صلی الله علیه وآله مدتی طولانی سکوت
کردند و سپس سربلند کرده و رضایت دادند.
با اینجای ماجرا کار دارم:
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رو به اصحاب کردند و فرمودند: می دانید
چرا مدتی طولانی سکوت کردم؟
منتظر بودم یکی از شما بلند شود و سر از
تن عبدالله جدا کند.(منبع: تاریخ طبری، ج 3، ص 1187 و صفحه 192و193،کتاب سقیفه،علامه
عسکری)