توصیه ای هم راجع به لخ لخ دمپایی های قرمز تو می کرد...
وقتی با افراد مختلف بحث می کنم، تصوری ندارند و نمی توانند قبول کنند و برایشان سوال است که کلیک چگونه تبدیل به پول می شود.
اینجاست که به توضیحاتی که استاد کامپیوترمان 4 سال پیش داد، رجوع می کنم و آدمها کمی دستشان می آید که اوضاع از چه قرار است...
تصمیم گرفتم این توضیحات را اینجا هم بنویسم:
قبل از انقلاب صنعتی (یا شاید هم قبلترش -ولی بالاخره یه زمانی بوده که) مردم مواد را خرید و فروش می کردند، مثلا یک تن آهن را می فروختند x تومن! اما حالا ما مواد را نمی خریم. بلکه...
بگذارید مثال استادمان را بگویم: فلشش را از جیبش درآورد و گفت: الان این فلش من شاید به اندازه ی یه سکه ی ده تومنی توش فلز بکار رفته باشه - اما من خریدمش فلان تومن.
در واقع ما دیگه پول مواد رو نمیدیم، پول خدمات رو میدیم... پول کاری که انجام شده تا این فلش ساخته شده
شاید اون موقع اگر به مردم می گفتند که مثلا برای یه کف دست آهن اینقدر پول میدن، باورش براشون سخت بود
حالا هم همینه
ما به سمت وضعیتی میریم که پول بدیم برای اطلاعات
{حالا اینو 4 سال پیش استاد ما گفت- اون موقع فقط فیس بوک وجود داشت- فک کنم حتی گوگل پلاسم نبود-بقیه ی صحبتای استادم یادم نیست- بقیه شو از خودم میگم}
یه مثال ساده:
یه آدم بنگاهی (مشاور املاک) دقیقا پول چی رو می گیره؟
حالا این اطلاعاتی که مشاور املاک داره یه اطلاعات سطحی و کلی ای هستش...
یا مثلا نویسنده ی یک کتاب یا یک معلم پول چی رو می گیره؟
البته شاید بشه گفت اینا پول خدمات رو می گیرن،این مثال ها رو فقط برای تقریب به ذهن گفتم.
++++++++++
جناب استاد محترم چند تا مثال ساده تر زدن تا قضیه ملموس تر بشه:
1. ما اون موقع داشتیم گراف می خوندیم...استاد گفتن مثلا میان تحقیق می کنن می بینن که یه کسی وقتی n درصد فرندهای فیسبوکش یه چیزی جزء علاقه مندی هاشون باشه، این آدم هم اون چیز جزء علاقه مندی هاش میشه
حالا مثلا کوکا کولا میخواد تبلیغ کنه
فیسبوک میاد کل شبکه ی دوستی ها رو به صورت یه گراف در نظر می گیره (این الان اطلاعاته)، میاد می بینه کدوم آدم ها هستن که اگه اینا هم کوکاکولا جزء علاقه مندی هاشون بشه، این جریان ادامه پیدا می کنه و کم کم همه کوکاکولا جزء علاقه مندی هاشون میشه
خب... این مثالی از تبلیغات با کمترین هزینه(که البته مثال ساده ایه - چیزهای خفن تری هم هست!!!)
2. یک مثال کمی خفن تر:
یکسری سایت هایی وجود دارند که در ایران به علت سرعت پایین اینترنت قابل دسترسی نیستن. این سایت ها مثل بازی سیمز هستن
(من خودم بازی نکرده ام اما میدونم بازی معروفیه از اطرافیانتون پرس و جو کنید، بالاخره یکی هست که بازی کرده باشه - یه بازی ایه که توش آدمها یک زندگی مجازی دارند... کار می کنند، پول درمیارند... خرید میکنند... تفریح می کنند... ازدواج می کنند...{و به خوبی و خوشی با هم زندگی می کنند :-d }
شاید بشه گفت یه چیز مثل پو که تو گوشیا هست اما خیلی جزئی تر و دقیق تر)
خب حالا این سایت ها وجود دارند که چی؟
نکته ی کنکوری اینجاست که یکسری از این سایت ها هستند که شما می تونی بری دلارت رو تبدیل به پول اونجا کنی- یعنی پول واقعی بدی، پول مجازی بگیری ( 4 سال پیش برای ما قابل هضم نبود اما الان به برکت وجود برنامه های بازاری درون پرداختی مثل آفتابه فک کنم حله دیگه و نیازی به توضیح نیست!)
{الان خود آفتابه ببینید خداوکیلی چقد پول به جیب زده!!!}
و اما نکته ی فوق کنکوری:
در این سایت ها امکان انجام فرآیند برعکس فرآیند بالا هم وجود داره:
یعنی پول مجازی بدی و دلار بگیری!!!
خب این چگونه ممکن است؟
یعنی این سایت درآمدش از کجاست که یه همچین امکانی رو بهش میده؟
از طریق فروش اطلاعات!
توضیح بیشتر:
مثلا شما رفتی پول درآوردی تو زندگی مجازیت، حالا می خوای بری کفش بخری
میری اونجا می بینی یه عالمه مدل کفش هست، یکیشو میخری
بقیه ها هم می خرن!
یه عالمه آدم میخرن.
اونوقت نایک میخواد بیاد یه کفش جدید تولید کنه
میاد اطلاعات این سایت رو می خره
از رو سلیقه ی آدمها تولید می کنه و کلی هم سود می کنه
همچنین است که فروش می رود خیلی از اطلاعات جستجوهای گوگل!
______________________________________________
عقل من همون موقع به من گفت که احتمالا خیلی راه های خفن تر دیگه ای هم هست که ما بی خبریم
البت شاید جناب استاد هم یه اشاره ای فرمودن
الان که 4 سال گذشته...
به وجدان خواننده ی این سطور واگذار می کنم...
.....................
خیلی مثال های دیگه ای هم هست که الان یادم نیست
تو همین ایران خودمون!
مثلا همین سایتایی که با کلیک درآمدزایی میکنن و...
البته شاید بشه گفت اونا پول تبلیغات رو میگیرن به نوعی...
الله اعلم
.....................................................................
خلاصه فقط خواستم گفته باشم یه یه کم ذهن ها باز بشه
از باب تقریب به ذهن
نه این که حالا عین اینایی که من گفتم باشه
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
______________________________________________
پی نوشت:
پرونده ی ویژه ی فضای مجازی رو ببینید
آن راهی که میتواند مانع از این تحریف بشود، بازخوانی اصول امام است. امام یک اصولی دارد، یک مبانیای دارد؛ این مبانی در طول ده سال دوران حاکمیّت اسلامی و پیش از آن در طول پانزده سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون بیان شده است؛ اصول امام را در این بیانات میشود پیدا کرد؛ این اصول را، این خطوط را کنار هم که بگذاریم، یک شاکلهای از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد؛ شخصیّت امام این است. نمیگویم به هر مطلب فرعی توجّه کنید؛ زندگی امام مثل همهی انسانهای دیگر فرازونشیبهایی دارد؛ حوادثی در آن اتّفاق افتاده است و هر حادثهای اقتضائی داشته است؛ مطالب اصولی را عرض میکنیم، آن چیزهایی که قابل انکار نیست، جزو بیّنات امام است، در طول سالهای متمادی، چه قبل از تشکیل حکومت اسلامی، چه در دوران تشکیل حکومت اسلامی، چه در دوران جنگ تحمیلی هشتساله، چه قبل از آن و چه بعد از آن، این اصول را امام در بیانات خود تکرار کرده است؛ این اصول را گزینشی هم نبایستی انتخاب کرد. من البتّه امروز پنج شش مورد از اینها را عرض میکنم امّا همینجا هم میگویم اصول امام ممکن است فقط اینها نباشد، صاحبنظران و افرادی که میتوانند و توانایی این کار را دارند، بروند دنبال کنند، بیانات امام را نگاه کنند - بحمداللَّه تدوینشده است، موجود است، در اختیار همه است - و این اصول را استخراجکنند. من امروز همهی اصول قابل استخراج از بیانات امام را نمیتوانم عرض بکنم، پنج، شش مورد را امروز عرض میکنم، نمیخواهم گزینشی باشد، لذا میگویم افراد بروند نگاه کنند، مواردی را پیدا کنند؛ امّا آنچه را من امروز عرض میکنم جزو مسلّماتِ منطق امام و مکتب امام و راه امام و خطّ امام است.
بیانات امام خامنه ای در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی
اگر ملّت ایران بخواهد به آن هدفها برسد، بخواهد این راه را ادامه بدهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیّت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد. همه باید بدانند که هاضمهی سیریناپذیر استکبار جهانی چشم از کشورشان برنداشته است؛ یک کشور بزرگ، یک کشور ثروتمند، یک کشور واقعشدهی در یک چهارراه حسّاس جهانی، برای قدرتمندان دغلباز عالم خیلی مهم است. اینها دست از طمع خود برنداشتهاند، چشم برنداشتهاند؛ فقط آنوقتی عقب خواهند نشست که شما ملّت ایران آنچنان قدرتی پیدا کنید، آنچنان پیشرفتی پیدا کنید که امید آنها قطع بشود. اینجا است که خطر تحریف امام اهمّیّت پیدا میکند؛ اگر شخصیّت امام تحریف شد، بد معرّفی شد، غلط معرّفی شد، همهی این خطرات بزرگ متوجّه ملّت ایران خواهد شد؛ اینجا است که خطر تحریف امام بهعنوان یک هشدار باید در گوش و چشم مسئولان کشور، صاحبنظران فکری انقلاب، شاگردان قدیمی امام، کسانی که علاقهی به این راه دارند و عموم جوانان، فرزانگان، دانشگاهیان، حوزویان تلقّی بشود.
بیانات امام خامنه ای در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی
امام البتّه یک فقیه بزرگ بود؛ هم یک فقیه برجسته و بزرگ بود، هم فیلسوف بود، هم صاحبنظر در عرفان نظری بود، در این مسائل [و] بخشهای فنّی و علمی یک سرآمد بهحساب میآمد لکن شخصیّت برجستهی امام به هیچکدام از اینها وابسته نیست؛ بلکه شخصیّت اصلی امام در تحقّق مضمون آیهی «وَ جهِدوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِه»(۴) [بود]؛ امام بزرگوار با داشتن آن زمینههای برجستهی علمی، وارد میدان مجاهدت فیسبیلاللَّه شد و این مجاهدت را تا آخر عمر خود ادامه داد و حرکت عظیمی را بهوجود آورد؛ نه فقط در کشور خود بلکه در همهی منطقهی ما و در همهی دنیای اسلام و به یک اعتبار در همهی جهان. محصول این حرکت، یک محصول بینظیر بود.
....
البتّه در حاشیهی این صحبت عرض بکنم که جهاد این مرد بزرگ صرفاً جهاد سیاسی و اجتماعی یا جهاد فکری نبود بلکه همراه با همهی این جهادها، جهاد درونی، جهاد با نفس، پایبندی به ارتباط مستمر و دائم با خدای متعال هم بود؛ این هم درس است. اینجور نیست که اگر ما در میدان جهاد فکری یا جهاد علمی یا جهاد سیاسی یا جهاد نظامی وارد شدیم، حق داشته باشیم که از این بخش از جهاد صرفنظر کنیم. امام بزرگوار اهل خشوع بود، اهل بکاء بود، اهل دعا بود، اهل توسّل و تضرّع بود. در همین ماه مبارک شعبان مکرّر این فقرهی مناجات شعبانیّه را در سخنرانی خود تکرار میکرد: اِلهی هَب لی کَمالَ الِانقِطاعِ اِلیکَ وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها اِلَیکَ حَتَّی تَخرِقَ اَبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النّورِ فَتَصِلَ اِلی مَعدِنِ العَظَمَة.(۷) این رفتار او بود، گریهی سحرگاهان او، مناجات او، دعای او، ارتباط دائمی او که این حالت، پشتوانهی معنویِ تداوم و استمرار جهاد این مرد بزرگ را تشکیل میداد. اینرا هم در حاشیهی جهاد فیسبیلاللَّه امام بزرگوارمان به یاد داشته باشیم.
بیانات امام خامنه ای در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی
امام مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملّت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحوّل کرد؛ امام بنیانگذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملّت ایران این مکتب را، این راه را، این نقشه را پذیرفت و در آن مشغول حرکت شد؛ ادامهی این راه بستگی دارد به اینکه این نقشهی راه، درست شناخته بشود؛ بدون اینکه امام را درست بشناسیم - بهمعنای شناخت اصول امام - این نقشهی راه، شناخته نخواهد شد. بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام است؛ بحث بر سر تصمیمهای مقطعی و مربوط به زمان یا مکان نیست؛ بحث بر سرِ آن شاکلهی اصلی تفکّر امام بزرگوار ما است؛ این را میخواهیم درست بشناسیم.
آقای دکتر یامین پور ،
با توجه به حضور چشمگیر جبهه فرهنگی در شبکههای اجتماعی، آیا این گرایش را روندی مثبت میدانید؟ و آیا فعالیت در شبکههای اجتماعی را میتوان حرکتی فرهنگی به حساب آورد؟
شکی نیست که فضای سایبر و شبکههای اجتماعی به هر حال فرصتی را ایجاد میکند که میتوان از آن برای انتقال اخبار و شکستن انحصار رسانهای جبهه معارض بهره گرفت. منتها من این فضا را بدون آسیب و بدون آفت نمیبینم. آفتش را هم نه از باب آفتهای اخلاقی که همه بیان میکنند که ممکن است آدم از فضاهای غیر اخلاقی و… سردرآورد، خیر.
توصیهی چهارم، مسئلهی مهمّ اقتصاد مقاومتی است. در مورد اقتصاد مقاومتی، خوشبختانه در کشور همزبانی هست، [امّا] مشکل ما در همدلی است؛ آدم میترسد همزبانی باشد، همدلی نباشد. ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان همدلی خود دیگر است
همدلی از همزبانی بهتر است(۱۶) خب، این همزبانی هست، همدلی هم باید انجام بگیرد یعنی از بُن دندان به مسئلهی اقتصاد مقاومتی باید باور آورده شود؛ باور کنیم که کلید حلّ مشکلات کشور در داخل است؛ ستون فقراتش هم تقویت تولید داخلی است که حالا این کاری که شما کردید - قانون برداشتن موانع تولید -(۱۷) کار خوبی است و شنیدم - آنطوری که گزارش شد به من - کار کارشناسی شدهی خوبی هم بوده؛ اینها باید دنبال بشود؛ باید همه این را باور کنند. بنده عقیدهام این است که اگر ما توانستیم تولید را در داخل تقویت کنیم، اگر توانستیم از ظرفیتهای داخلی به معنای حقیقی کلمه استفاده کنیم، حلّ مسائل بیرونی آسان خواهد شد؛ حلّ مسئلهی هستهای آسان خواهد شد.
خب، مسئلهی هستهای بهصورت یک گِره درآمده؛ این [مسئله] راهحلهایی دارد، [امّا] آن راهحلها متوقّف به تقویتِ درونی ما است؛ اگر این تقویت در درون انجام بگیرد، آن کار آسان خواهد شد. غیر از مسئلهی هستهای هم سریالهای دیگری در انتظار ما است؛ اینجور نیست که همهی مسائل ما با غرب، با آمریکا، با صهیونیسم، با گردنکلفتهای اقتصادی دنیا فقط همین مسئلهی هستهای باشد؛ این تنها مسئلهی ما نیست؛ دنبالهاش مسائل گوناگون - حقوق بشر و امثاله و امثاله - [هست]؛ حلّ همهی این مسائل آسان خواهد شد، نمیگویم بهخودیخود حل خواهد شد؛ نه، تلاش لازم است امّا حل آن مسائل آسان خواهد شد. اگر چنانچه ما توانستیم این مسئلهی داخلی را حل کنیم. این مسئلهی اقتصاد مقاومتی را در قانون برنامهی ششم کاملاً ببینید؛ در قانون بودجهی سال ۹۵ این را بهطور کامل ببینید.
البتّه سیاستها ابلاغ شده است، (۱۸) دستگاههای دولتی کارهای زیادی کردند. کارهایی انجام گرفته است امّا نگاه کنید ببینید کجای این جدول ناقص است. بالاخره اگر یک دارویی را تجویز کنند که علاج قطعی فلان بیماری است و این دارو هم مثلاً فرض کنید که پنج جزء دارد، اگر یک جزء از این پنج جزء نبود، این دارو نیست ولو چهار جزء دیگرش باشد؛ باید همهی این اجزاء وجود داشته باشد تا انسان بتواند منتظر شفا و نتیجه باشد. نگاه کنید ببینید کدام قسمت این جدول - بهقولِ فرنگیمآبها این پازل - خالی است و باید پُرش کرد، آن را پیدا کنید. در قانون برنامه، در قانون بودجهی ۹۵ این را کاملاً نگاه کنید.
خب، البتّه بنده این را میدانم، برادران ما در دولت هم تکرار میکنند که اینکه شما دائم تکرار میکنید چه و چه، خب ما دچار کمبود منابعیم. بله، بنده هم میدانم که ما دچار کمبود منابعیم و تحریم هم تأثیر داشته است در این کمبود منابع - این را ما شکی نداریم - لکن وقتی انسان کمبود منابع دارد، باید چکار کند؛ باید دو دستی به سر خودش بزند؟ باید شیون کند؟ نه، راه علاج پیدا کنید. راه علاج دارد؛ یکی از راههای علاج صرفهجویی است، صرفهجویی کنید؛ در تقسیم و توزیع منابع داخلی، اولویتها را رعایت کنید؛ اینها راه علاج است. بنبستی وجود ندارد. کمبود منابع، مشکل ما است، نه گره بازنشدنی ما؛ یک مشکلی است، این مشکل را باید برطرف کرد؛ خب این راهحل دارد. ما الان پولها را گاهی در جاهایی خرج میکنیم که نباید در آنجاها خرج بشود. بعضی از دستگاهها را ما میشناسیم - بنده از نزدیک بعضی از دستگاهها را میشناسم - که توانستهاند خدمات خودشان را به چند برابر افزایش بدهند بدون اینکه یک قِران به بودجهی اینها اضافه شده باشد؛ با مدیریت درست، با نگاه درست، با کم کردن از مصارف زائد؛ که این البتّه، هم شامل دولت است، هم شامل مجلس است، هم شامل نیروهای مسلّح است. غیر از نیروهای مسلّح هم داریم [بهصورت] موردی، امّا در بخشی از نیروهای مسلّح هم در یکجاهایی دیدیم که تواناییهایشان و کارکردشان مضاعف شد، بدون اینکه بودجهشان اضافه بشود؛ یعنی میشود این کار را کرد. پس بنابراین این کمبود منابع هم نباید برای ما بهانهای بشود برای اینکه بگوییم نمیشود کار کرد؛ نه، اگر انضباط مالی وجود داشته باشد، همهچیز قابل حل است. این چیزها هم قابل حل است. البتّه تکرار میکنم این انضباط مالی مخصوص دولت نیست؛ مجلس هم همینجور است، جاهای دیگر هم همینجورند؛ همه باید انضباط مالی داشته باشند.
حالا بالاخره خدای متعال هم «غَفورٌ رَحیم»است لکن این غفران و رحمت، برای تنبلها، برای بیاعتناها، برای لاابالیها خیلی بعید است؛ برای کسی است که زحمت بکشد، تلاش کند. بالاخره
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نجویم بهقدر وسع بکوشم
آقا در دیدار با نمایندگان مجلس