تُنگِ تَنگ

به امید شکستن...

تُنگِ تَنگ

به امید شکستن...

تُنگِ تَنگ

یک عمر تلاش کردم تا نشکنم
امروز صبح،
آیینه کاری های حرمت
چه ساده،
شکستند مرا...

طبقه بندی موضوعی

مزرعه

يكشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۰۲ ق.ظ
قرآن رو باز کردم بخونم، یه تیکه کاغذ توش بود که روش نوشته بود:

خدایا!
مزرعه ای نکاشتم که از آن بهره ای ببرم و اگر کاشتم، آفت هوای نفس بر او غلبه کرد و تمام آن را که شاید هم نبوده، به دیار نیستی برده ام...
خدایا...
به لطف و بخشش خودت این آفت را از من دور بگردان.
شهید ابوالحسن ایرانی
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۰۶
دلتنگ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی