تُنگِ تَنگ

به امید شکستن...

تُنگِ تَنگ

به امید شکستن...

تُنگِ تَنگ

یک عمر تلاش کردم تا نشکنم
امروز صبح،
آیینه کاری های حرمت
چه ساده،
شکستند مرا...

طبقه بندی موضوعی

عباس ع

دوشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۵۵ ق.ظ
از آقام ننوشتم!
نمیدونم چی بنویسم
فقط اینو بگم که:
آقاجون فدای بصیرتت
فدای ادبت
فدای غیرتت
فدای اون رعبی که تو دل دشمن می انداختی..پسر علی ع...
فدای امنیتی که برا حسین ع ایجاد کرده بودی
فدای شرمندگیت عباس ع
فدای مشکت
فدای چشمات
...
چی بگم دیگه؟
زبون قاصره!
فقط:
ای کاش ابوالفضل حسینم باشم...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۱۲
دلتنگ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی