تُنگِ تَنگ

به امید شکستن...

تُنگِ تَنگ

به امید شکستن...

تُنگِ تَنگ

یک عمر تلاش کردم تا نشکنم
امروز صبح،
آیینه کاری های حرمت
چه ساده،
شکستند مرا...

طبقه بندی موضوعی

نمیدانم!

يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۱۷ ب.ظ
شاید این حس
حس کنده شدن باشد
حس رهایی
تا وقتی دلت پیش کسیست،
دنیا پررنگتر است
زندگی سرزنده تر است
تو سخت زندگی را گرفته ای یا او تو را...
نمیدانم
همین قدر میدانم این رهایی مثل حس تولد یک نوزاد است
که پس از کلی درد کشیدن
پس از تولد، اینبار جای خالی دردهایش است که درد می کند
نمیدانم...
نمیدانم...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۰۸
دلتنگ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی